بودا به دهی سفر کرد .
زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد .
بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد .
کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت :
�این زن، هرزه است به خانهی او نروید�
بودا به کدخدا گفت :
� یکی از دستانت را به من بده�
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت .
آنگاه بودا گفت :
�حالا کف بزن� کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: � هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند�
بودا لبخندی زد و پاسخ داد :
هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند .
بنابراین مردان و پولهایشان است که از این زن، زنی هرزه ساختهاند .
برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش.
خیلی ناز بود مرسی
خدایی مو بتنم سیخ شد
چگونه مهارت های ارتباطی را در محل کار ارتقا دهیم؟
بهبود زبان بدن برای موفقیت در سال 2014
شما یادتون نمیاد، این متن برای اونهایی که یادشون میاد
111851 بازدید
6 بازدید امروز
6 بازدید دیروز
79 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian